کد مطلب:28632
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
مراد از خير و شر چيست؟
شرور جمع «شر» است. مسأله خير و شر يكي از مباحث مهم فلسفي و كلامي است. اكنون به اندازه اي كه باعث طولاني شدن كلام و ملالت نشود، چند نكته را عرض مي كنيم: الف) خير در رابطه با انسان به چيزي گفته مي شود كه هماهنگ با وجود ما و مايه پيشرفت تكامل ماست. در مقابل شرّ چيزي است كه ناهماهنگ با وجود ما باشد و مايه عقب ماندگي و انحطاط گردد. ب ) خير و شر سه گونه متصور است: خير مطلق، شر مطلق، خير و شر نسبي؛ خير مطلق آن است كه هيچ جنبه منفي نداشته باشد و شر مطلق، عكس آن؛ يعني هيچ جنبه مثبت ندارد، خير و شر نسبي بين آن دو است كه آن نيز سه گونه متصور است: خير، كثير و شر قليل، خير و شر مساوي، خير قليل و شر كثير. ج ) از ديدگاه يك خداپرست، از اين اقسام كه بر شمرديم، دو قسم امكان وجود دارد: يكي خير محض و ديگري آنچه خيرش بيشتر است؛ اما آنچه شر محض يا شرّش بيشتر از خير باشد، امكان وجود آن از سوي خداوند نيست، چون خداوند حكيم است و از حكيم، كار قبيح تحقق پيدا نمي كند. معروف ميان فلاسفه و دانشمندان اين است كه شرّ در تحليل نهايي بازگشت به امر عدمي مي كند و امر وجودي كه سرچشمه عدم است. شايد نخستين كسي كه اين نظريه را ابراز داشت، افلاطون بود بنابراين خير، چيزي جز وجود نيست، ازاين رو خلقت و آفرينش خدا به موجودات تعلق گرفته، نه عدم ها. د ) اگر در بعض روايات خداوند به عنوان خالق شرّ و خير ذكر شده (مثل آن چه از امام صادق(ع) نقل شد كه: الخير و الشر كلّه من اللَّه) مقصود شرّهاي نسبي است، مثل حيوانات موذي، كه گرچه از نظر ما (افراد ظاهربين) شرّ و بد هستند، ولي منافعي دارند ولو اين كه آن منافع از نظر ما مخفي است. در روايتي آمده است اگر مارها و عقرب ها و حيوانات گزنده نبود كه سموم هوا را جذب كنند، هيچ موجودي، زنده روي زمين باقي نمي ماند. و يا مثلاً باران از نظر منافعي كه براي انسان و حيات همه موجودات دارد، خير است، گرچه از نظر آن كسي كه ضرري به خانه او مي رسد، شرّ محسوب مي شود. مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي كه استادالفلاسفه است، به نقل از مرحوم علامه مجلسي(ره) در «مرآت العقول» در شرح اين روايات فرموده است منظور از شر اموري است كه با طبع انسان سازش ندارد، هر چند داراي مصلحت است، چون شرّ دو معني دارد: چيزي كه ملايم و هماهنگ با طبايع نيست، مانند حيوانات موذي، و چيزي كه موجب فساد است و در آن مصلحتي وجود ندارد. آنچه از خدا نفي مي شود، قسم دوم است. ه ) لذا بعضي گفته اند ما در عالم، بد مطلق نداريم و هر چه كه لباس وجود و هستي پوشيده، به نحوي خير دارد ولو بر ما پوشيده باشد. ملاي رومي در مثنوي گفته است: {Sپس بد مطلق نباشد در جهان # بد به نسبت باشد اين را هم بدان S} {Sزهر مار آن مار را باشد حيات # نسبتش با آدمي باشد ممات S} {V(مدرك اين مطالب كتاب تفسير پيام قرآن، جلد 4 است، كه براي اطلاع بيشتر مي توانيد به آن كتاب مراجعه كنيد)V}.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.